ماجرای خرید کیف نوزاد

سلام خرگوش کوچولوی مامان

مامان میخواست دیروز بیاد و برات مطلبی بنویسه اما این مامان خواب آلودت از بس خوابیده بود نرسید تا بیاد تو وبلاگت تا چیزی برات بنویسه ... امروز مامانی خودش وزن کرد 69 کیلو ینعی 8 کیلو مامان توی این 6 ماه اضافه کردم نمیدونم اضافه وزنم مناسب یا زیاده اما امیدوارم بیشتر از 13 کیلو مامانی وزنش اضافه نشه

امروز من و بابا میثم با هم در مورد سیسمونی شما حرف میزدم و اینکه هر تیکه از وسایلی که برات خردیم برامون خاطر انگیز شده نمونش خریدن کیف لوازم شما یه شب تصمیم گرفتیم بریم بیرون بابایی گفت کجا بریم من گفتم بیری بهار هم مغازه هارو تماشا کنمیم هم ببینیم قیمت وسایل در چه حدی اون موقه شما خیلی کوچیک بودید و ما نمیدونستیم جنسیت کوچولومون چیه خلاصه رفتیم بهار و مغازهارو گشتیم چشم مامانی یه کیف کولی که برای لوازم بچه بود گرفتکه نه دخترونه بود نه پسرونه وقتی بابایی دید من خوشم امده برات گرفت اما هرچی پول داشتیم دادیم 140 هزار تومن فقط یه 500 تومنی ته جیب مون مونده بود ولی گفتیم عیبی نداره آدم تا یه چیز خوبی دید باید بگیره و بعد دیدن چندتا مغازه دیگه ساعت نزدیک 10 شب بود که بابامیثم گفت بریم خونه رفتیم سوار ماشین بشیم که بابامیثم گفت سویچ ماشین نداره حتما از دستش جایی افتاده یا توی مغازه ای جا گذاشته ای وای بدون پول ...اون وقت شب...فکر این نکرده بودیم من هم گفتم حالا تا مغازه ها بازه از آخرین مغازه شروع میکنیم گشتن و پیاده رو هم نگاه میکنیم اگر هم پیدا نکردیم با آژانس میریم خونه بابایی گفت باشه تو اولین مغازه که رفتیم دیدیم دسته کلید بابایی رو میز آقای فروشنده ست و گفت یکی از مشتری ها اون کنار اجناس مغازه پیدا کرده و ما هم با خوشحالی تشکر کردیم کلیدها رو برداشتیم و امدیم سوار ماشین شدیم .

یه سوال از مامان های گلی که به تازگی زایمان کردن دارم میخواستم بپرسم بیهوشی کامل بهتر یا بیهوشی موضعی(از کمر ) لطفا از تجربه خودتون در نوع بیهوشی برام در قسمت نظرات بنویسید .

با تشکر مامان آدرینا