19 ماهگیت مبارک
سلام دختر گلم
مامن خیلی سرم شلوغ بود که نتونستم بیام و خاطرات 18 ماهگیت برات بنویسم بیشتر وقت من برای رسیدگی به تو و زمان کم میارم الان هم که دارم این مطالب مینویسم ساعت یک ربع به یک نیم شب هست شما تو خواب نازی
پس از شهریور شروع میکنم پنجشنبه 6 شهریور عصری که از خونه عمه مریم امدیم خونه بابایی رفت سر کار شما هم کمی بی حال بودی زود خوابیدی مامانی هم بعد چند ساعت امدم بهت سر بزنم دیدم بدنت داغه تب سنج گذاشتم دیدم تب داری تا نزدیکای صبح مامانی بیدار بودم هر نیم ساعت تبتو چک میکردم تا اینکه جمعه صبح بابامیثم امد بردیمت کلینیک پگاه دکتر ویزیتت کرد کفت گلوت که عفونت نداره براات یه انتی بیوتیک نوشت گفت اگر گلوت عفونت کرد بهت بدیم ومقداری داروی دیگه اما تب شما پایین که نیومد هیچ بالاتر هم رفت شد 41 درجه طوری که با شیافت و شربت پایین نیومد صبح شنبه بردیمت بیمارستان ایرانمهر دکتر با دیدنت و گوش کردن به صدای ریه هات تجویز عکس از ریه هاتو داد ...............بله عفونت ریه که توی 24 روزگیت شمارو 7 روز توی بیمارستان بستری کرد دوباره برگشته بود و دوباره تو بیمارستان بستری شدی موقع رگ گرفتن ازت زیاد گریه نکردی چون رمقی برای گریه نداشتی تمام دستاتو با انژیو کبود کردن تا تونستن از قسمت شریان اصلی دستت رگ بگیرن درد زیادی کشیدی چون به خاطر تب بالایی که داشتی اب بدنت کم شده بود و رگ گرفتن از مشکل بود
دوره خیلی سختی بود ولی تموم شد و میدوارم که دیگه تکرار نشه
اتفاقی دیگه ای که تو شهریور افتاد از شیر گرفتنت بود میدونم کمی زود بود اما ز وقتی از شیر گرفتمت دیگه شب ها یک بار یا دوبار بیشتر از خواب بیدار نمیشی و مامانی بعداز مدتها کم خوابی دارم شبها با ارامش میخوابم
اول مهر ماه واکسن 18 ماهگیت زدم همه بهم دلگرمی میدادن که این واکسن سبکه زیاد بچه رو اذیت نمیکنه اما مثل اینکه در مورد تو درست نبود چون که شما سه روز تب کردی هنوز خاطره روزهای بیمارستان کم رنگ نشده بود که با زدن واکسن تب دوباره یاد اون روزهارو برام پر رنگ کرد کار مامان این شده بود که هر نیم ساعت تب تو چک کنم بهت تب بر بدم گاهی هم شیافت بزارم
حالا از شیرین کاریات بگم الان به خوبی از یک تا ده میگی وقتی هم به عدد ده میرسی برای خودت دست میزنی از یک تا پنج هم به راحتی به انگلیسی میگی و وقتی بهت میگم تاچ یور نویس بینی تو لمس میکنی یا وقتی بهت میگم شیک خودتو میلرزونی
تا الان 12 تا دندون در آوردی بزودی 4 تای دیگه در میاری ولی هنوز بد غذایی تو خوردن غذا مامانی اذیت میکنی امیدوارم این عادت بدت هم زود از بین بره
من بابایی خیلی خیلی دوست داریم